عنوان خبر: سلماس در گذرگاه تاریخ ایران



به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران ارومیه (۲۶ تير ۱۳۹۱ )،سلماس يكي از شهر هاي قديمي كشور در استان آذربايجان غربي است اسكان بشري در آن به دوره عصر حجر برمي گردد مطابق آثاري كه در نتيجه كاوش ها و حفاري ها از (كول تپه ) در سال 1371 بدست آمده قدمت این شهر به 9000 سال قبل مي رسد . سلماس در هزاره هاي قبل از ميلاد با داشتن طبيعتي زيبا و كوههاي سرسبز و پر آب همواره ماواي گروهي از انسانهاي باستاني بوده است.با مطالعات باستاني شناسي از تپه هاي اطراف سلماس قدمت آن در حدود نه هزار سال قبل ( هفت هزار سال قبل از ميلاد ) تخمين زده شد و به تحقيق اولين قوم مشخص در سلماس اقوام سومري و بعد ها اولاد سومريان پروتوتورك(تركان باستاني ) و سپس گوتيها و گليزانيها ( حاكم گليزانيها در سال 823 قبل از ميلاد وارد اتحاد اوراتويي ضد آشوري شد ) بودند . بعد ها در هزاره اول قبل از ميلاد در زمان حكومت اوراتورها در سايه اقدامات آنان در اين منطقه شهر اولهو بوجود آمد اين شهر باستاني در غرب روستاي اوله ( اولق كنوني) و در رو بروي كوه قارني ياريق در كنار رود خانه زولا قد بر افراشت ( اوله و اولهو كه هر دو از يك ريشه اند به معناي تقسيم مي باشد . در اين محل آب رودخانه به چندين قسمت تقسيم مي شد . در معني دقيق آن يعني محل تقسيم آب ) . اين شهر و آباديهاي اطراف آن در لشكر كشتي هشتم سارگن دومین پادشاه آشور به سال 714 قبل از ميلاد ويران گرديد . در اطراف دشت قلعه هاي قارني ياريق – دريك – كافير قلعه سي در غرب كهنه شهر و شرق روستاي زرين دره – قلعه چهريق و قلعه هدر و زنجير قلعه دركنار روستاي تمر از قلعه هاي دوره اورارتويي مي باشند كه در دوره هاي بعدي نيز مورد استفاده حاكم وقت قرار مي گرفت. از شاخص هاي تمدن اورارتو حفر انهار و قنوات و كندن درياچه ها و استخر هاي دستي براي آبياري اراضي بود و در احداث ابنيه عظيم بركوهها و تبديل اراضي باير به مناطق داير و مزروع مهارت خاصي داشتند كه اين كار ها بيشتر بدست اسيران جنگي و بردگان انجام مي گرفته است . بعد از ويراني الهو در دوره ها ي بعد شهري ديگر در شمال غربي آن در كنار رود دريك به نام سلماس شكل مي گيرد . در منابع يوناني از اين شهر به نام سيمباس نام برده شده است از جمله در نوشته هاي استرابون در سال 20ميلادي . در دوره اشكانيان اين نقطه بصورت حايل بين دو امپراتوري پارت و روم بود و بارها صحنه نبرد دو قدرت بزرگ بوده است . موسس سلسله ساساني اردشير بابكان پس از تصرف اين منطقه آن را ضميمه متصرفات خود كرده و يادگار اين پيروزي بدستور شاه ساساني در 12 كيلومتري جنوب شرقي سلماس بر سر راه سلماس به اروميه، نرسيده به روستاي خان تختي در كوه پيرچاوش بر روي تخته سنگي حكاكي شده است . پس از ظهور دين اسلام ، مسلمانان در سال 20 هجري قمري اين منطقه را به تصرف خود در آوره اند به نوشته بلاذري در فتوح البلدان سلماس شهري آباد بود و خراج آن بيت المال موصول ريخته مي شد . مورخين و جغرافي نويسان بعد ار اسلام همگي درباره سلماس مطالب مختلفي نوشته اند از جمله اين حوقل در كتاب صور الارض كه به سال 368 قمري تاليف يافته سلماس را شهري متوسط ، آباد ، پرجمعيت و پر نعمت كه در آن قصر هاي بلندي از سنگ ساخته شده ، توصيف كرده است . در طول دوره صفوي بطور كلي مرز ايران و عثماني محل برخورد قواي دو كشور گرديد . اين شهر در دوره صفويه جندين بار اشغال گرديد بطوريكه يكبار به مدت 18 سال در اختيار عثمانيها بوده است ( از سال 994 تا 1012 قمري ) تا اينكه بدست عباس آزاد گرديد . در اين جنگ شهر سلماس بطور كامل نابود و ديوارهاي آن تخريب شد . ولي نام سلماس به محال سلماس اطلاق شد . با كاهش نفوس سلماس ، تركان لك به سلماس كوچيدند . بعد از صفويه در دوره هاي كوتاه مدت افشاريه و زنديه ( 1148 ق تاجگذاري نادر شاه 1193 ق مرگ كريم خان زند ) منطقه سلماس و خوي از سال 1167ق تحت اختيار احمد خان دنبولي بوده است ( متوفاي 1200قمري كه وي در آباداني اين منطقه نقش زيادي داشته است . از جمله اينكه قصبه ديلمقان كه تقريبا در حدود700قمري بدست تاج الدين غليشاه تبريزي با حفر قناتي ( بنام خودش ، قنات عليشه ناميده مي شد ) بوجود آمده بود ، را توسعه داده است . در اين مورد ميرزا حسن زنوزي در كتاب رياض الجنه مي نويسد احمد خان دنبولي ديلمقان را با رويش ( حصاري ) عظيم كرد و آن را شهر چه ساخت و دكاكين و حمامات و مساجد و رباطات و عمارات عاليه در آن بنا نمود . و اولادش هم در آبادي آنجا كوشيدند. امير خان ديلمقان را مركز ولايت سلماس انتخاب كرد. از جمله اقدامات ديگر وي ساختن سدي محكم بر روي ضلع غربي درياچه مصنوعي شهر سلماس به نام گؤل است كه امروز نيز در كهنه شهر پابرجاست . لازم به توضيح است كه احداث اين گؤل به دست اوراتور ها صورت گرفته بود باغ بسيار مشهور وي در كنار سلماس آن روز كهنه شهر امروز بنام خان باغي هنوز در اذهان مردم باقي مانده است. از سال 1226ق حكومت سلماس و خوي بدست فتحعلي دولوي قاجار پدر زن فتحعلي شاه قاجار و نياي مادري نايب السلطنه بوده است ، در سال 1232هـ .ق . اكراد بلباس ساكن خاك عثماني به حدود سلماس و اروميه تجاوزاتي داشتند كه سركوب شدند . در سال 1237هـ.ق اكراد عثماني دوباره به حدود سلماس تجاوزاتي كردند . كه عباس ميرزا نايب السلطنه وحاكم آذربايجان ، يوسف خان سپهدار گرجي را براي دفع آنان به آن حدود روانه نمود ، پس از قلع و قمع اكراد نائب السلطنه در همين سال با مرگ فتحعلي خوان ، پسرش به نام امير خان سردار را به سمت حكومت و فرماندهي قواي سلماس و خوي و توابع آن تعيين نمود . اولين اقدام امير خان سردار در سال 1238 هـ .ق انتخاب ديلمقان به مركزيت سلماس بود . منطقه سلماس در سال 1242 به اشغال نيروي متجاوز روسي درآمد و بعد از قرار داد تركمنچاي نيروهاي روسيه آنرا تخليه كردند . در جريان انقلاب مشروطيت مردم شهر ديلمقان همگام با ديگر شهر هاي منطقه فعاليت چشمگيري داشتند و در سال 1325 هـ . ق مجلسي بنام مشروطيت تحت رياست حاجي پيشنماز افتتاح گرديد . در همين سال اولين مدسه به سبك نوين به همت ميزا سعيد سلماسي و به مديريت ناجي بيگ اسلامبولي بنام سعيديه در شهر ديلمقان افتتاح گرديد . باني اين مدرسه در سال 1287 شمسي . در نبرد مشروطه خواهان و ضد انقلابيون در اطراف خوي جان باخت . در اواخر سال 1290 ش نيروهاي روسي سرزمين آذربايجان و از جمله ولايت سلماس را اشغال كردند . در سال 1293 ش جنگ جهاني اول شروع گرديد و در سال 1294ش سربازان عثماني ارامنه و آسوريان شرق آن كشور را به دليل همكاري با سربازان روسي و حمايت از آنان در جنگ عليه عثماني از محل زندگي خود تبعيد كردند اين آوارگان به مدت دو سال توسط مردم سلماس و اروميه پذيرايي شدند. در سال 1296 انقلاب كمونيستي در روسيه اتفاق افتاد و حكومت جديد آن كشور خود را از جنگ كنار كشيده و نيروهاي خود را از ايران فراخوانده . در زمستان همين سال افراد ارمني و آسوري رانده شده از عثماني همراه با مسيحيان بومي كه مردم محل آنان را ، جيلو مي ناميدند ، مسلح شده و در آذربايجان نيزبه نفع متفقين با دولت عثماني وارد جنگ شدند. بعد از اندك مدتي آرامش در ولايت سلماس ، طبيعت نيز به نوبه خويش قهر و غضب خود را در حق اين مردم عملي كرده ودر شب 16ارديبهشت 1309شمسي زلزله اي به بزرگي 2/7 در مقياس امواج دروني دشت سلماس و آباديهاي آن را در هم كوبيد . و در حدود 2500 تن در زير آوار ها جان سپردند در اين حادثه ديلمقان و كهنه شهر و روستاهاي اطراف به كـلـي تـخريب شـدنـد بعـد زلزلـه در شمـال غربي ويرانـه هاي ديـلمـقان ، شـهري جديـد به مـهندسي اسد ا…خاور با مشورت مهندسين آلماني احداث گرديدكه از آن روز به بعد بنام شاهپور ناميده شد . در شهريور 1320شمسي كشور ايران مورد تهاجم دو دولت شوروي و انگليس قرار گرفت و اين منطقه به اشغال روسها در آمد،تااينكه در بهار 1325 اين شهرستان و به طور كلي خاك ايران را تخليه نمودند. از 21 آذر 1324 تامدت يك سال آذربايجان و سلماس تحت كنترل فرقه دمكراتيك كه از سوي روسها سازمان يافته بود قرار گرفت . در طي يك سال نام شهر دوباره به سلماس برگردانده شد . شهرستان سلماس در اولين تقسيمات كشوري كه در سال 1316 شمسي به عمل آمد و ايران به ده استان وچهل و نه شهرستان تقسيم گرديد ، بنام بخش شاهپور از خوي محسوب شد ، تا اينكه اين بخش در سال 1337به شهرستان تبديل گرديد و بعد از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي نام اين شهر و همچنين شهرستان به سلماس تغيير نام يافت. در سایت لغت نامه دهخدا از شهر سلماس چنین یاد شده: سلماس . شهری است به آذربایجان در میان تبریز و ارومیه و نزدیک به خوی ، در آن آبی است که اغتسال در آن کنند دافع مرض جذام است . از اقلیم چهارم و شهر بزرگی است و باروش خرابی یافته ، وزیر خواجه تاج الدین علیشاه تبریزی آنرا عمارت کرد. دورش هشت هزار گام است .هوایش بسردی مایل است و آبش از اودیه های جبال کردستان میخیزد و ببحیره چیچست ریزد. باغستان بسیار دارد.حقوق دیوانیش سی و نه هزار و دویست دینار است . (نزهة القلوب ص 85). شهرکی است خرم و آبادان و از وی شلواربندهای نیکو خیزد. (حدود العالم ). اسم این شهر از سال 1309 هَ . ش . ببعد بنام شاهپور نام گذاری شد، ولی اکنون به همان نام سابق یعنی سلماس خوانده میشود. این شهر در دوران مشروطه یکی از مراکز اصلی فعالیت مشروطه خواهان بوده‌است. سلماس یکی از معدود شهرهای آذربایجان بود که همه ساکنان آن مشروطیت را قبول داشته و شهیدانی همچون حیدرخان عمواوغلی و سعید سلماسی از پیشتازان جنبش مشروطه ایران بوده‌اند./س